Diaries

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

من وقتایی  که توی راه بودم خیلی دلم می گرفت. همیشه دوست داشتم با یکی حرف بزنم تا کمتر دلم بگیره. تو ظاهرا اینجوری نیستی یا اگرم باشی من اونی نیستم که بخوای باهاش حرف بزنی چون شماره هام هنوز بلاکه و تو اصلا اهمیت ندادی که آنبلاکم کنی.

اشکالی نداره. بالاخره یه روزی منو می بینی و اون روز شاید من دیگه هیچ جای زندگیت نباشم. 

نتت خاموشه. ایشالا به سلامت برسی. پیشاپیش خسته نباشی. من می خوابم.